قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم اشکهایی را بریز که من ریختم دردها و خوشیهای من را تجربه کن سالهایی را بگذران که من گذراندم روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن همانطور که من انجام دادم بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی و تنهاشادي زندگيم اين است كه هيچ كس نميداند تاچه حدغمگينم یادت باشد هر کس سرگذشتی دارد هرگاه جای من زندگی کردی...انگاه می توانی درباره من قضاوت کنی..... از وقتی رفته به یه دپرشن حاد مبتلا شدم انگار.میدونم اوضام خرابه ..صبح به زور بیدار میشم.. از خونه بیرون میرم، سر کار که نه..!هر جا که باشم با بیحوصلگی روز رو میگذرونم...اشتها کلا چی هس.....نمیدونم با چی زنده موندم.... پای نوتبوک لم میدم یه آهنگ و سیگار و یا یه گریۀ آروم...همش سردمه.....دوست ندارم هیچ کاری انجام بدم. هیـــــچ کاری! همش میگم خوب میشم... خوب میشم...فراموش میکنم....اما میدونم دیگه هیچوقت خوب نمیشم............... دنیا ادامه داشت و من ایستاده بودم در انتهای خویش از همان روزکه تقویم روز رفتنت را خبر داده بود دنیا ادامه داشت و من دلتنگی هایم را به خاطراتی که گذشته بود می دوختم من تو را خواستم و تو فاصله را و این بزرگترین فرق ما بود... چهـــــــل سال بعد...... یا مرده ام که هیچ و یا نم نمای باران که به صورتم برسد دلم هـــــــــــــــــــوای تو را خـواهد کرد... نمی‌بخشمت ! قبول کن هیچ‌کس جانش را به این راحتی نمی‌بخشد ! به سلامتیه اونایی که هنوز تو شوک رفتن کسی هستن ...و نمیخوان باور کنن... اونی که رفت باید می رفت...موندن به پای کسی معرفت میخواد نه بهانه... سلامتی تویی که دلم اندازه دنیا تنگته ولی غرور نمیذاره بیام جلو... سلامتی تویی که کم بودی، کم موندی...اما عمیق بودی... سلامتی تویی که برگشتنی نیستی، مال من نیستی، برگشتنی نیستم ولی دوست دارم...سلامتی تویی که معرفت نداری، مرام نداری، خاطره هاتو فروختی...سلامتی تویی که صلاحته ازم دور باشی، صلاحمه که ازت دور بمونم... یه دیماهی بیشتر از اون چیزی که فکرشو می کنی از انتظار متنفره... من يک دیماهيم . عصيانگرم. خيلي وقتها قاطي مي کنم گذشت راهم خوب بلد م گذشت از بديها ، تهمت ها ، اشتباهات گذشت از اخمها ، دادها ، زير آبي رفتن ها گذشت از خيانت امااين ظاهر من است وقتي ديدين گذشتم "بدونيد از شما گذشتم ساکت و آروم ما دیماهيايِ وفادار همونطور که محکم مي مونيم محکم هم ميريم....!! رفتن بي برگشت ! همين تنهایی خیلی هم بد نیست بعدِ یه رابطه فرسایشی یه شب تنها با خودت خلوت میکنی حرفهای روزهای آخر رو تو ذهنت مرور میکنی همش مثل پرده سینما از جلوی چشمت میگذره میبینی چقدر حرفهایی بوده که غرورت رو به سخره گرفته بوده میبینی خیلی وقت بوده از جانم و عزیزم و کلمات نزدیک تو جمله هاش نشنیده بودی میبینی چقدر دیگران رو به تو ترجیح میداده ولی تو اونقدر مستِ عشقش بودی که نمیفهمیدی و ... اونوقته که یهو یخ میبندی و خودتو بازیچه میبینی اون حسِ عشق تبدیل به تنفر میشه اونقدر که حتی دیگه دلتم بخواد خودت راضی نمیشی حتی صداش رو بشنوی خیلی حس بدیه اما تنهایی گاهی خیلی خوبه.....! بـــــــــــــرو... ترس از هيچ چيز ندارم... وقتی يقين دارم بيشتر از من کسی دوستت نخـــــــواهد داشت... بيشتر از من کسی طاقت کم محلی هايت را ندارد... بــــــــــــــرو ... ترس برای چه...؟! وقتی می دانم يک روز تُف می اندازی به روی تمام آن هايی که به خاطرشــــان من را از دست دادی.... برایِ من این ساعت‌ها جورِ خاصی‌ میگذرند نمی‌دانی هیچکس نمی‌داند پشت نبودن‌های تو زمان چه بی‌رحمانه نبضش میزند تیک تیک تیک نیست نیست نیست هیچ چیز آنقدر تکانم نمیدهد که حالی‌‌ام شود تو هرگز نبوده ای حتی اگر هزار بار تکرار کنم نبود نبود نبود باز یک نفر در درونم لج می‌کند و دلش می‌خواهد که تو بوده باشی‌ می‌فهمی؟؟یک نفر دلش می‌‌خواهد که تو باشی‌که تو بوده باشی‌حتی نوشتنش هم غمگین ترم می‌کند ... تو ... دیگر ... نیستی‌...لبانم بر هم می فشارم حتی قطره حرف از ابر لبانم نمی چکد تا زمین چشمانت رنگ ابی دریا نداشته باشد.مداد رنگیم را بر می دارم از جعبه کهنه اش تا رنگی بر این تیرگی ها بکشم ولی حیف .حیف از عمری که فکر می کردم عاشقی کردم .حیف از روزها که گذشت و شبهایی که خوابم نبرد.حیف دله بی چاره ام که چاره ای جز چیدن چهار چوب چهره ات نداشت.سکوت ........سکوت......سکوت باشه باز هم سکوت می کنم.دهانم را بسته ام ولی چشمانم را بنگر شاید از نگاهم حرفانم را فهمیدی.فهمیدی ان چه که نمی توانم ان را بر زبان بیاورم.دردهایم ،غم هایم،.......... .اهی از ته دلم می کشم تا شاید سکوتم را کمی تیره کند و بگذارد زبانم روشنی روز را ببیند.سکوت می کنم تا شاید این ســـــــــــکــــــــــــــــــــــــــــوت ها فریادی برای فردای من باشد....!