من کبوتر های شعرم ....
در کجای این فضای تنگ بی آواز
من کبوتر های شعرم را دهم پرواز
شهر را گویی نفس در سینه پنهان است
شاخسار لحظه ها را برگی از برگی نمی جنبد
روی این مرداب یک جنبنده پیدا نیست
آفتاب از این همه دل مردگی ها روی گردان است
بال پرواز زمان بسته است
هر صدایی را زبان بسته است
زندگی سر در گریبان است
....................................
در کجای این ملال آباد
من سرودم را کنم فریاد...
در کجای این فضای تنگ بی آواز
من کبو تر های شعرم را دهم پرواز...
+ نوشته شده در دوشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت 16:33 توسط tanha
|