در دلم باز هوایی است که طوفانی توست
چشم آفاق کبودی است که بارانی توست
منم و ظلمت این خانه ی ویران بی تو
تا شبستان که ای دوست چراغانی توست؟
نقد جان در کف اش این صیرفی عاشق_من
دربه در طالب آن گوهر انسانی توست
در کدامین چمنی میچمی ای طرفه غزال ؟
نی کی جز غزلم لایق چوپانی تست ؟
هیچ کس جز من و جز رنج نخواهد دانست
راز جادویی آن خط که به پیشانی توست
شرح رنگین بهاران و جهان آرایی اش
گل من !شمه ای از قصه طولانی تست
باتو می گردد ازاین سوی به آن سوی چشمم
آفتابا !غرضم آینه گردانی تست
من هنوز از نفست بوی قفس میشنوم
یعنی این زمزمه،آواز گلستانی توست؟!
دور باد از تو دم سرد خزانم،کامروز
برگ ریزان من،آغاز گل افشانی توست
(استاد مرحوم حسین منزوی زنجانی)