تو  با نبودنت، تمام قانون ها را نقض کردی !نیستی اما ...عدم بودنت ، از همه وجودی موجود تر است...نیستی اما ...عدم بودنت ، کمرم را میشکند...نیستی اما ...لحظه لحظه ، عدم بودنت تکیه گاه من است زندگیم در تناقض شده با این عدم !با این نبودن !با این جای خالی گرم از نبودنت ! ...اگر راست می گویند که تلخ  است همیشه « حقیقت » ،چرا میان این دروغین های همیشگی تو تنها « حقیقتی » که شیرینی...!؟