....
در آن سوی دنیا زاده شده بودی ...
دور بودی
مثل تمام ِ آرزوها ...
و ریل ها ، در مه زنگ زده بودند ...
هیچ قطاری حاضر نبود مرا به تو برساند ...
من به تو نرسیدم
من به حرفی تازه در عشق نرسیدم
و در ادامه ی خواب های من
هرگز خورشیدی طلوع نکرد ...
+ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 11:59 توسط tanha
|