خداحافظ

 وقتی خداحافظی بی مقدمه باشه، گلم کلمات زیادی رو نمی توان پیدا کرد شاید غم انگیز ترین لحظه زندگی وداع آخر باشه اونم با تمام خاطرات ، یکجا خداحافظی کردن، خداحافظی شاید سخت ترین جمله روی زمین باشد ولی دیگر نمیخواهم به تو و عشقت بیاندیشم ،دیگه وقت خداحافظیه باید بگم خدانگهدار رو ، خدا حافظ ای خونه خالی من ، خداحافظ ای عشق پوشالی من ، خداحافظ ای گرد خاک نشسته ، خداحافظ ای شیشه های شکسته ، خداحافظ ای خاطره های پر از درد ، خداحافظ ای لحظه های غم سرد ،خدا حافظ ای عمر بیخود گذشته ، خدا حافظ ای زخم زبون های روزگار ، خداحافظ ای نامردی های روزگار ، خداحافظ ای نامه های نوشته ، خداحافظ ای نامه های خونده نشده و خداحافظ همه برای همیشه.ولی نمیشه خداحافظی کنمممم؟!!!

به خداحافظی تلخ تــوسوگند نـشـد

 که تــو رفتی و دلـم ثانیــه ای بند نشد

 لب تـــو میــوه ممنــوعه ولــــی لبهــایــم

 هــرچـه از طعـم لب سـرخ تــو دل کنـد ، نــشد         

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

هیچ کس هیچ کس اینجا به تـو مانند نـشد

هرکسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خـواستند از تـــو بگویند شبی شاعــرها

عـاقبـت با قلم شــرم نوشتند : نـــشــــد!!!....

.........................................................

خداحافظ گل مریم ، گل مظلوم پردردم
نشد با این تن زخمی ، به آغوش تو برگردم

تو این رویای سر درگم ، خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی ، تو دست سرد این مردم

خدا حافظ گل پونه ، که بارونی نمی تونه
طلسم بغضو برداره ، از این پائیز دیوونه



عشق...

چگونه می توانم احساسم را پنهان یا انکار کنم
در حالیکه می دانی دروغ نمی توانم گفت ؟
عشق همه باور من است
با عشق زندگی می کنم
با عشق نفس می کشم
با عشق می خوابم
با عشق بیدار می شوم
من حتی با عشق فکر می کنم !
به تو
به خودم
به دنیا
به بود و به نبود !
به من یاد داده اند که من و تو ، ما
و ما یعنی عشق
حال بگو من چه کنم که عشق ، این حس همیشه بیدار من
برای تو چون لطیفه های تکراری آزار دهنده
روح تو را می آزارد ؟
گناه من چیست که عقل تو ، عشق مرا با منطق مجهولات می سنجد و به قضاوت می گذارد؟
حال به من بگو که اگر من و توی من ، ما ، عشق ، احساس یعنی بازی کودکانه پر از نیرنگ و ریا
عشق یعنی پوچ و بی محتوا
عشق یعنی منطق و عقل
عشق یعنی انکار
عشق یعنی زمان
عشق یعنی فراموشی
ما نه ، من چه کنم که
تو را با احساسم می پرستم
با چشمانم
با گوشهایم
با دلم
با وجودم
به کدامین گناه باید بپذیرم که چون تو عشق را از دید عقل ببینم نه از دریچه دل ؟
حال اگر تو نمی خواهی با من
ما بسازی
عشق بیافرینی
احساس را با عقل بیامیزی
عشق را بر سر سفره دل بیاوری
آن حکایت غریب دیگری است
که دل من چه آسان به تو می بازد ؟
ومن چه آسان از دست می روم
و تو چه آسان به اینهمه صداقت و صفا و صمیمیت می خندی و می گذری !!!!!!!!!

چرک نویس

امروز چرک نویس یکی از نامه های قدیمی راپیدا کردم!کاغذش هنوز،از آواز ِ آن همه واژه بی دریغ سنگین بود!از باران ِ آن همه دریا!از اشتیاق ِ آن همه اشک چقدر ساده برایت ترانه خواندم!چقدر لبهای تودر رعایت ِ تبسم بی ریا بودند!چقدر جوانه رؤیا در باغچه ی بیداریمان سبز می شد!هنوز هم سرحال که باشم،کسی را پیدا می کنم و از آن روزهای بی برگشت برایش می گویم!نمی دانی مرور دیدارهای پشتِ سر چه کیفی دارد!به خاطر آوردن ِ خوابهای هر دم رؤیا...همیشه قدمهای تو راتا حوالی همان شمشادهای سبز ِ سر ِ کوچه می شمردم،
بعد بر می گشتم و به یاد ترانه ی تازه این می افتادم!حالا، بعضی از آن ترانه ها،دیگر همسن و سال ِ با توبودنند!می بینی؟ عزیز!برگِ تانخورده ِ آن چرکنویس قدیمی,دوباره از شکستن ِ شیشه ی بغض ِ من تر شد!
می بینی... 

در انتظار بهارم...

واقعاً اگه یه ذره فکر کنی می‌بینی که امسال خیلی زود گذشت.الان تو آخرای ماه سال هستیم و داریم به استقبال سال جدید می‌ریم. اینکه امسال چطوری گذشت برای هرکسی فرق می‌کنه.ولی این بین همه مشترکه که امسال هم مثل همه سالهای دیگه زود گذشت . برای هر کدوم از ما به یه صورت ی گذشت. بعضیها تونستند راهشونو پیدا کنند و بین ماندن در وضعیت گذشته یا حرکت به سوی اینده‌ای روشن یکی را انتخاب کنند. شایدم بعضیها مثل من هنوز راهشونو پیدا نکرده‌اند. آدمای موفق معمولاً با هدف تلاش می‌کنند و آدم‌های غیر‌موفق هدف خاصی ندارند. داشتم عرض می‌کردم برای هر کدام از ما  امسال به یه نحوی گذشت که شایدم زیاد باب میلشون نبود. ولی صبر کردند و با حوصله مشکلات رو حل کردند. باز بهار آمددرختان جان گرفتند همه امیدشان به بهار است برفها آب می شوند و صدای رودها و جویبار ها در طبیعت زیبای خدا به گوش میرسد....ولی خدایا بهار من کو ؟دیگر خسته شده ام این نامیدی مرا می کشد زمستان دل من کی بهار خواهد شد؟کی دل من نیز همچون دل دیگران به من و زندگی لبخند خواهد زد؟دلم در افکار زمستانی خویش همانند آهن قراضه و زنگ زده ایی پوسید..نمینویسم شکست چون چندین سال قبل شکسته و از بین رفته است ولی هنوز تن خسته و رنجور مرا به یدک میکشد و از آن جز اسمی نمانده است و این دل هنوز امید به امدن باغبانش دارد هر چه به او گفتم و می گویم که او دیگر نخواهدآمد باور نمی کند و همچنان در پوستین یخی خود به انتظار بهار و باغبانش نشسته است .در حالی که من میدانم  باغبانش کمی آنطرفتر با بهار و گلهای زیادی به عیش و نوش است .آیا باغبان هم بفکر این گل فرتوت است ؟خدا میداند !!!اگر گذرتان به باغ آن باغبان افتادمحض رضای خدا به او بگویید که منتظری به انتطار او و بهاراست .

تو دیونه رفتی

تو دیونه رفتی یه شب بی نشونه
تو خواستی که قلبم پریشون بمونه
واست گریه ی من دیگه بی امونه
دل از درد عشقم یه دریای خونه
می خوام با تو باشم ، می خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولی نازنینم . چگونه چگونه . چگونه چگونه

ادامه نوشته

ای آنکه

ای آنکه به جز تو هوایی به سرم نیست
کسی در نظرم نیست

جز یاد عزیزت . جز یاد عزیزت . کسی همسفرم نیست
مرا یار دگر نیست

ادامه نوشته

آن زمان...

 آن زمان که لحظه ایی درپیشم نبودی

چقدر دلتنگت می شدم  گاهی خیلی زیاد...و آن دلتنگی مرا می برد تا ترس

ترسی که به جانم فراق را به ارمغان می آورد.و عاقبت همان حس بر سرم آواری شد که همیشه

از آن خوف داشتم ...    آخرآن ترس دائمی شد وآن دلتنگی ها همیشگی....

حالا که فرقی نمی کند کنارت ایستاده باشم یا نه!؟ بگذار همه چیز را از وسط قیچی کنم

تا تو در نیمی باشی و من در نیمی دیگر راستی با دلی که چندین سال است

آواره توست چه میکنی!؟

چقدر تلخه

چقدر تلخه عاشق بودن وقتیکه عشقت هیچ احساسی بهت نداره....

چقدر سخته دلتنگ بودن وقتیکه میدونی هیچ اشتیاقی به دیدنت نداره...

چقدر عذاب آوره تنهایی وقتیکه میدونی لحظه هاشو باکس دیگه میگذرونه و تنها نیست...

چقدربده دلخوشی به نگاهش، احساسش وقتیکه بی تفاوت ازکنارت رد میشه...

چقدر بین افکارمون فاصله است  وقتیکه من بی تابم و تو بی تفاوت، وقتیکه دوست دارم و دوسم

نداری... لااقل راضی هم نشدی که حتی برای چند لحظه صدام رو بشنوی

یهو همه چی خراب شد، یهو دلمو با حسرت داشتنت تنها گذاشتی....چرا...!!!!؟؟؟

 یهو اون همه عشقت بهم ازبین رفت... یهو عوض شدی... یهو دیگه منو ندیدی...

یهو سایه نگاهت سنگین شد. یهو... یهو... !

نمیدونم کی، کدوم نگاه باعث همه ایناشد؟ نمیدونم....!

ولی اینو میدونم که خیلی زود از دستت دادم. به همین سادگی.........!